قباء

معنی کلمه قباء در لغت نامه دهخدا

قباء. [ ق َ ] ( ع اِ ) رجوع به قبا شود.
قباء. [ ق َب ْ باء ] ( ع ص ) مؤنث ِ اَقَب . باریک و لاغرمیان. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه قباء

پس مأمون آن روز جامه خانه‌ها عرض کردن خواست و از آن هزار قباء اطلس معدنی و ملکی و طَمیم و نَسیج و مُمَزَّج و مقراضی و اَکسون هیچ نپسندید و هم سیاهی درپوشید و برنشست و روی به خانهٔ عروس نهاد.
تازیم بندگی بند قباء تو کنم وین سلامت همه در کار بلاء تو کنم‌