قایم انداز

معنی کلمه قایم انداز در لغت نامه دهخدا

قایم انداز. [ ی ِ اَ ] ( نف مرکب ) قائم انداز. شخص شطرنج بازو نردباز بی نظیر را گویند. ( برهان ). || کنایه از ماهر و استاد و ممتاز و بی رقیب :
ملک را قایم الهی بود
قایم انداز پادشاهی بود.نظامی.تو آنگه که بر من شوی دست یاب
زن بیوه را داده باشی جواب
من ار با تو چربم به هنگام کین
بوم قایم انداز روی زمین.نظامی.|| کنایه از مردم عاجز و ناتوان هم هست. ( برهان ). رجوع به قائم انداز و قائم ریختن و قائم راندن شود.

معنی کلمه قایم انداز در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شطرنج باز کامل ۲ - نرد باز بی نظیر .

جملاتی از کاربرد کلمه قایم انداز

ملک را قایم الهی بود قایم انداز پادشاهی بود
من ار بر تو چربم به هنگام کین بوم قایم انداز روی زمین