قاپیدن

معنی کلمه قاپیدن در لغت نامه دهخدا

قاپیدن. [ دَ ] ( مص ) قاپ زدن.ربودن. ربودن به جلدی و چابکی. گرفتن چنانکه سگ پای درویش را، چنانکه لقمه و دیگر چیز را از دست کسی.

معنی کلمه قاپیدن در فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) نک قاپ زدن ، ربودن .

معنی کلمه قاپیدن در فرهنگ عمید

ربودن به جلدی و چابکی، قاپ زدن، ربودن.

معنی کلمه قاپیدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ربودن بجلدی و چابکی : سگ استخوان را از دست او قاپید .

جملاتی از کاربرد کلمه قاپیدن

در این بازی (که به اشتباه دست رشته گفته می‌شود) هر چه تعداد نفرات آن بیشتر باشند لذت بازی بیشتر خواهد بود، فردی به عنوان خرس وسط انتخاب می‌شود. این فرد می‌بایست در حین پاسکاریِ توپ (با دست) بین بازیکنان، توپ را از آنان بگیرد. شخصی که توپ را از دست می‌دهد جای او را می‌گیرد. عمل قاپیدن توپ در هوا نیز در این بازی مجاز است. هنگامی که این بازی به جای دست با پا انجام شود، به خرس وسط موسوم می‌شود.