قالی بافی

معنی کلمه قالی بافی در لغت نامه دهخدا

قالی بافی. ( حامص مرکب ) عمل قالی باف. شغل بافنده قالی. || ( اِ مرکب ) محل بافتن قالی. کارگاه قالی.

معنی کلمه قالی بافی در فرهنگ فارسی

عمل بافتن قالی .

معنی کلمه قالی بافی در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:قالی

جملاتی از کاربرد کلمه قالی بافی

ظرف‌های سیمین و زرین ایران باستان در دورهٔ هخامنشیان بی‌نظیرند. در میان ظرف‌های فلزی هخامنشیان به وفور به دسته‌های زینتی پر نقش و نگاری به شکل قوچ کوهی برمی‌خوریم. این نماد خورنه هستند. در تصویرهای تخت جمشید به عطردان‌های رخامی، عود سوزهای زرین، سطل زرین کندر، و حوله‌های ظریف کتان در دست جامه دار و خواجگان شاهنشاه برمی‌خوریم. در زمان هخامنشیان حتی قالی بافی هم ارج و قرب بسیار داشت.
مردم منطقه بیشتر به کشاورزی، دامداری و قالی بافی اشتغال دارند و از بادام، زعفران، زرشک، توت و زردآلو و غیره می‌توان به عنوان محصولات عمده کشاورزی کوهسرخ نام برد. کوهسرخ در تولید بادام رتبه دوم را در کشور دارا است و در استان خراسان اولین تولیدکننده بادام به‌شمار می‌رود. در زمینه‌های صنعتی در سال‌های اخیر ایور پیشرفت چشم‌گیری داشته و از این میان می تون به احداث مرغداری حاج حسن علیزاده در کلاته بصری اشاره کرد که نقش زیادی در رشد صنعتی این روستا داشته‌است.[نیازمند منبع]
اجرای اصلی انواع دارهای قالی بافی جدید و قدیم و وظایف هر کدام در ایران
سکنه روستای باغملک در زمانهای گذشته به حرفه کربس بافی , قالی بافی و کار با چرخ پنبه پاک کنی و کمان حلاجی اشتغال داشته‌اند .
چاقوی قالیبافی وسیله‌ای است برای بریدن نخ‌های خامه قالیبافی در هنگام گره زدن. به دلیل اینکه نوع گره زدن در مناطق مختلف ایران به دو صورت است تغییراتی در شکل و ظاهر چاقوی قالی بافی وجود دارد تا گره زدن راحت‌تر صورت گیرد.