قاضی ری

معنی کلمه قاضی ری در لغت نامه دهخدا

قاضی ری. [ ی ِ رَ ] ( اِخ ) سلمةبن فضل ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به ابرش. از مردم ری است. وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحاق استماع کرد، و به نوشته بعضی اظهار تشیعمینمود، و بسیار اهل نماز و با خضوع و خشوع بوده است. او به سال 191 هَ. ق. وفات یافت. ( ریحانة الادب ج 3 ص 265 ). و رجوع به ابوعبداﷲ سلمةبن فضل رازی شود.

معنی کلمه قاضی ری در فرهنگ فارسی

سلمه بن فضل مکنی به ابو عبدالله و ملقب به ابرش از مردم ری است .

جملاتی از کاربرد کلمه قاضی ری

گفت با شوی که ای قاضی ری آخر این شعبده‌بازی تا کی
با پسرگفت زن قاضی ری کای پسر، این‌همه غفلت تا کی