قادر مطلق

معنی کلمه قادر مطلق در لغت نامه دهخدا

قادر مطلق. [ دِ رِ م ُ ل َ ] ( ص مرکب ) توانا بر همه چیز. توانا بدون هیچ قید و شرط. بر همه چیز توانا. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. این لفظ در عبرانی «شدّی » خوانده شده و یکی ازاسمهای خدای تعالی است که مظهر قدرت کامله نامتناهی او از جمله صفات ثبوتیه او است و بنی نوع بشر جزئی از این صفت را بتوسط اعمال عجیبه خلقت و محافظت و حکمرانی عالم درک توانند نمود. ( سفر پیدایش 17:1؛ خروج 15:11 و 12؛ تثنیه 3:24؛ مزامیر 97:11 و 65 و 5 -13؛ متی 19 - 26؛ افسسیان 3:20 ). و این اسمی است که در تمام کتاب ایوب خدای تعالی را بدان خطاب نموده و خدای تعالی نیز آن اسم را از برای تسلی و تشویق مردم و تشویش دشمنان بر خود اطلاق نموده است. ( سفر پیدایش 35:11، خروج 6: 3، مزامیر 19:1، دوم قرنتیان 6:18، مکاشفه یوحنا 19:15 ) ( از قاموس کتاب مقدس ص 681 ). قادر مطلق نامی از نامهای خدای تعالی است. این از صفات ثبوتیه حق تعالی است و آن عین ذات اوست. حکماء گویند حقیقت معنی قدرت که در واجب و ممکن صدق کند آن است که «اگر بخواهد بکند و اگر نخواهد نکند». اما چون در واجب معنای امکان بهیچ وجه راه ندارد قدرتی که در آن معنای صحت و امکان اخذ شود صدقش بر ذات حق ممتنع است زیرا اگر قدرت او امکان صدور فعل و ترک فعلی باشد در صفات او که عین ذات اوست تغییر راه یافته پس در ذات جهت امکانی خواهد بود و این محال است. زیرا واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات است. پس واجب القدرة نیز هست. بنابراین معنی قدرت در حق را اگرامکان صحت فعل و ترک بگوئیم باطل است و اما اینکه میگویند معنی قدرت در حق این است که «اگر بخواهد بکندو اگر نخواهد نکند» این قضیه ای است شرطیه و صدق آن تنها به صدق مقدم محقق شود و محتاج به صدق تالی نیست. پس قادر مطلق یعنی واجب تعالی اگر بخواهد میکند و اگر نخواهد نمیکند ولیکن همیشه میخواهد و خواست و مشیت او ازلی و عین ذات اوست و هیچگاه بدل به نخواستن نمیشود. ( حکمت الهی قمشه ای چ دانشگاه ص 108 و 109 ).

معنی کلمه قادر مطلق در فرهنگ فارسی

توانا بر همه چیز توانا بدون هیچ قید و شرط .

جملاتی از کاربرد کلمه قادر مطلق

پس گوئیم که مردم اندر جبر یافتن حس و نطق مختار است . و مختار شریفتر از مجبور است ، ولکن توانا نیست ، که اگر توانا بودی مختار نبودی بلک از اختیار بی نیاز بودی . و چون مردم که از درجه نفس نامیه به درجه حسی آمد از جبر به اختیار رسید لازم آید از حکم قیاس که چون از درجه حس به درجه عقل رسد قادر مطلق گردد ، و این آن وقت باشد که اندر کار بستن نفس ناطقه و پرورش او بر حق و کار بستن عمل و شناختن علم تقصیری نیوفتد تا از درجه اختیار به درجه قدرت رسد . – و این برهانی روشن است و راهی ستوده که نموده شده خردمند را .
به گفتهٔ دشتی از ساحت کبریای آفرینندهٔ جهان و قادر مطلق دور است که به یک عرب نادانی دشنام دهد و نفرین کند و زن او را حمالةالحطب بنامد. دشتی همچنین سوره کوثر را مثال می‌آورد که در واکنش به ماجرای کنایه زدن شخصی به محمد بن عبدالله دربارهٔ بی‌دنباله بودن وی، پس از درگذشتِ قاسم و عبدالله، فرزندان محمد، نازل شده‌است.
اچومن، یک خدا قادر مطلق و ابدی، زمین و آب، آتش و هوا می‌باشد و همه موجودات وجود خود را از وجود او گرفته‌اند. اچومن در ارتفاعات زندگی می‌کرده است و گاهی بر قله از کوه فرود می‌آمده و دربارهٔ آفریده‌های خود می‌اندیشید.
دوم آن که داند که معصیت منع تواند کرد و هیچ بیم نبود قادر مطلق این بود و اگر نکند عاصی باشد.