قابل تردید

معنی کلمه قابل تردید در لغت نامه دهخدا

قابل تردید. [ ب ِ ل ِ ت َ ] ( ص مرکب ) مشتبه. تردید کردنی.

معنی کلمه قابل تردید در فرهنگ فارسی

مشتبه قابل گرفت

جملاتی از کاربرد کلمه قابل تردید

در پی چنین موفقیت شکوهمندی، استعداد گودوویچ برای فرماندهی عالی به سختی قابل تردید نیست. وی آرزو داشت تا به دلیل عدم تصمیم‌گیری قاطع در جریان سیاست سیاسی با حمله آقا محمدخان با گرجستان در سال ۱۷۹۵، حمله پیش‌بینی شده روسیه به ایران را به دست آورد تا دوباره از این راه بازگردد. . گودوویچ با عصبانیت، برنامه‌های بازنشستگی از خدمات فعال را سرگرم کرد. در حالی که او پیر شده بود، ملکه درگذشت و جانشین وی، پاول، با یادآوری بیعت ایوان با پدر، به فکر جایگزینی زوبوف با گودوویچ بود.