فی الفور

معنی کلمه فی الفور در فرهنگ عمید

بی درنگ، فوراً.

معنی کلمه فی الفور در فرهنگ فارسی

دردم بی درنگ هماندم در زمان : بعضی از مزاج گویان عزت طلب خودا را فی الفور بخدمت اسماعیل میرزا رسانیدند .

جملاتی از کاربرد کلمه فی الفور

برفت حاجت و فی الفور گربه ای آورد که هر که دیدش گفتی نه گربه شیر نر است
یک روز هم، ناصرالدین شاه به مجلسی وارد شد که شیخ شیپور در آن مجلس حضور داشت. به محض ورود شاه و به مجردی که نگاه شیخ شیپور به شاه افتاد، فریاد زد: «حضرت ِگاو تشریف آوردند!، تعظیم کنید!، به این حضرت گاو، تعظیم کنید!...»، ناصرالدین شاه، با شنیدن این گفتۀ شیخ شیپور، امر کرد که فی الفور او را ریسمان بیندازند، یعنی شیخ شیپور را با طناب خفه کنند، فراش‌های غضب، برای اجرای فرمان شاه بر سر او ریختند و خواستند که کار او را بسازند، که در این بین، میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک) که در مجلس حضور داشت، وساطت او را نزد شاه کرد و مورد عفو واقع شد و از مرگ رهایی یافت.
ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند
شب مهتاب کاغذها نویسد غلط هر جا شود فی الفور لیسد
از برای خَرم از مخمل و قالیِ فی الفور تُشَک و پالان آماده و طیّار کنم
شب مهتاب کاغذها نویسد کند هر جا غلط فی الفور لیسد
شیخکی مدعی را که کودکی مبتدی زیرک و منتهی گوید اگر فی الفور باور کند و سبلت مالد، جای خنده عقول و الباب است بل وقت گریه بر علوم و آداب.