فهمیدگی

معنی کلمه فهمیدگی در لغت نامه دهخدا

فهمیدگی. [ف َ دَ ] ( حامص ) فهمیده بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه فهمیدگی در فرهنگ عمید

فهمیده بودن.

معنی کلمه فهمیدگی در فرهنگ فارسی

فهمیده بودن .

جملاتی از کاربرد کلمه فهمیدگی

نکته‌سنجی چیست؟ عیب کس نفهمیدن بوَد می‌کند فهمیدگی تعلیم نادانی مرا
خجلت از حرف مکرر لازم فهمیدگی است منفعل کی طوطی از حرف مکرر می‌شود؟
تن بخردی، جان فهمیدگی ازو تازه، ایمان فهمیدگی
به مضمون گرچه از خط می رسند اهل نظر صائب خط او پرده فهمیدگی گردید مضمون را
می کنم شکر گل بی خار از فهمیدگی گر به روی خار چشم پاک بین وامی کنم
نسبت من با خطا دورست از فهمیدگی صائبم صائب به جز فکر صوابم کار نیست
ز یونان فهمیدگی هرکه خاست بود پیش حرفش الف‌وار، راست
هیچ تحسینی سخن را نیست چون فهمیدگی از دل ما کی به هر تحسین گره وا می شود
حسن بی اندازه را حیرت سزاوارست و بس بس بود فهمیدگی از مستمع، تحسین مرا
دعوی فهمیدگی را حاجت اثبات نیست معنی پیچیده را لطف بیان ناگفتن است؟