فلرز. [ ف َ ل َ ] ( اِ ) ابزار یا رکویی که در آن چیزی بندند از زر و سیم و خوردنی و جز آن ، و اندر کوهستان آن را بدرزه ، بتوزه و لارزه نیز گویند و در ماوراءالنهر و خراسان فلرز و فلغز و فلرزنگ. ( یادداشت مؤلف از نسخه خطی لغت فرس اسدی ). فلرزنگ. ( فرهنگ فارسی معین ). به معنی زله باشد،و آن خوردنی و طعامی باشد که از مهمانیها و عروسیهادر کرباس پاره و دستمال بندند. ( برهان ) : شوی بگشاد آن فلرزش خاک دید کرد زن را بانگ و گفتش ای پلید.رودکی.رجوع به فلرزنگ شود.
معنی کلمه فلرز در فرهنگ عمید
= فلرزنگ: شوی بگشاد آن فلرزش خاک دید / کرد زن را بانگ و گفتش ای پلید (رودکی: ۵۳۲ ).
معنی کلمه فلرز در فرهنگ فارسی
( اسم ) دستار و پارچه ای که خوراکی یا زر و سیم و یا چیزی دیگر در آن بچینند : آن کرنج و شکرش برداشت پاک و اندر آن دستار آن زن بست خاک آن زن از دکان فرو آمد چو باد پس فلرزنگش بدست اندر نهاد....
جملاتی از کاربرد کلمه فلرز
وقایع فیلم در زمان پس از اشغال ژاپن اتفاق میافتد که در آن سرتیپ بانر فلرز به عنوان بخشی از نیروهای اشغالگر به ژاپن فرستاده میشود. ژنرال داگلاس مکآرتور از او میخواهد تا دربارهٔ مجرمان جنگی تصمیم بگیرد که آیا به اعدام برسند یا خیر. چالش اصلی فلرز تصمیمگیری دربارهٔ امپراتور هیروهیتو است که معتقد است با مرگ او اوضاع ژاپن نابسمان شده و عده زیادی خودکشی خواهند کرد.