فصلت. [ ف ُص ْ ص ِ ل َ ] ( اِخ ) نام سوره چهل ویکمین از قرآن ، سوره مکیه و پنجاه وچهار آیت است ، پس از سوره مؤمن و پیش از شوری. ( از یادداشت های مؤلف ). فصلة. [ ف َ ل َ ] ( ع اِ ) نهال خرما که از جایش بجای دیگر برند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
نام سوره چهل و یکمین از قر آن سوره مکیه و پنجاه و چهار آیت است پس از سوره مومن و پیش از شوری .
معنی کلمه فصلت در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی فَصَلَتِ: جدا شد - بیرون رفت (در عبارت "لَمَّا فَصَلَتِ ﭐلْعِیرُ " یعنی کاروان از مبدأ جداشد یا به راه افتاد. کسره "ت" نیز به دلیل رسیدن دو ساکن به هم می باشد) معنی فُصِّلَتْ: جزء جزء شده - مفصلاً بیان شده -در نهایت روشنی بیان شد(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ "این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده ، و مفصّل بیان شده تا شنونده ی آگاه به اسلوب کلام بتواند معانی آن ر... معنی فَصَّلْنَا: جزء جزء کردیم - مفصل بیان کردیم - در نهایت روشنی بیان کردیم(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ "این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده ، و مفصّل بیان شده تا شنونده ی آگاه به اسلوب کلام بتواند معان... معنی نُفَصِّلُ: جزء به جزء بیان می کنیم - مفصلاً بیان می کنیم -در نهایت روشنی بیان می کنیم(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ "این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده ، و مفصّل بیان شده تا شنونده ی آگاه به اسلوب ک... معنی یُفَصِّلُ: جزء به جزء بیان می کند - مفصلاً بیان می کند -در نهایت روشنی بیان می کند(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ "این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده ، و مفصّل بیان شده تا شنونده ی آگاه به اسلوب کلام... ریشه کلمه: فصل (۴۳ بار) بریدن و جداکردن.«فَصَلَ الشَّیْءَ فَصْلاً: قَطَعَهُ وَ اَبانَهُ» در مفردات گفته: آن جدا کردن دو چیز از همدیگر است به طوری که میان آن دو فاصله باشد . این روز قیامت و روز جدا کردن حق از باطل است که تکذیب میکردید. فصول: به معنی جدا شدن و خروج آمده «فَصَلَ مِنَ الْبَلَدِ فُصُولاً: خَرَجَ عَنْهُ» و نیز جمع فصل آمده (فصول چهارگانه) . چون طالوت با لشکریان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانهای امتحان خواهد کرد. ایضاً . چون کاروان از مصر جدا و خارج گردید پدرشان گفت: من بوی یوسف را استشمام میکنم. معنی فصل همان است که گفته شد و چون در قضاوت و غیره استعمال شود به مناسبت معنای اولی است. فصال: باز کردن طفل از شیر دراقرب الموارد آن را اسم مصدر گفته است . بار داشتن و از شیر گرفتنش سی ماه است. ایضاً . فصیلة: اقوام و عشیره است که از شخص منفصل اند و فصیل به معنی مفصول است . گناهکار دوست میدارد که ایکاش عوض دهد از عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشیره خویش را چنان عشیرهای که او را به خودش منضم کرده و در کنار خود جا میدهد. تفصیل: متمایز کردن. تفصیل کلام، روشن کردن آن است، مقابل اجمال. . و تا عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیز را از هم متمایز کردیم و روشن نمودیم و مردم میتوانند آنها را از همدیگر بشناسند. *** . تعبیر از روز قیامت با «یَوْمُ الْفَصْل» در بسیاری از آیات آمده است و مراد از آن حکومت و قضاوت حق است که در نتیجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر یک راه خویش روند چنانکه فرموده . . در آیه . شاید مراد از جدا کردن اجزاء عالم از همدیگر باشد ولی بعید است. . راجع به این آیه رجوع شود به «خطب». . درباره این آیه در «حکم» توضیح مفصل داده شده به آنجا رجوع شود. . فصل به معنی مفصول است یعنی جدا شده از شوخی و ناحق، معنی آیه: حقا که این سخن قولی است حق و ثابت و شوخی نیست.
جملاتی از کاربرد کلمه فصلت
هر که در باب تو خواند فضلی از فصل کلام در مکان مصطفی داند بلا فصلت مکین
رودت ناصح نوازت را چو فصلت بی نهاست ابیض عبهر گدازت را چو رمحت آبدار
فرع و اصل تو بار نامهٔ دین باب و فصلت تراز خامهٔ دین
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ محل «ان» رفع است بر ضمیر محذوف ای فی ذلک الکتاب أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ و روا باشد که محل ان خفض بود ای فصلت و احکمت آیاته بان لا تعبدوا الا اللَّه و بان استغفروا ربکم إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ ای من اللَّه نَذِیرٌ من النار لمن عصاه بَشِیرٌ بالجنة لمن اطاعه.