فریج

معنی کلمه فریج در لغت نامه دهخدا

فریج. [ ف َ ] ( اِ ) رستنی و نباتی است که آن رااگر ترکی خوانند. ( برهان ). فریز. فریژ. فریژ. فژژ. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به این کلمات شود.

معنی کلمه فریج در فرهنگ عمید

= فریز

جملاتی از کاربرد کلمه فریج

ایستگاه البدع یک ایستگاه تبادلی بین خط سبز و خط قرمز متروی دوحه است که در پارک البدع در منطقهٔ البدع واقع شده‌است. این ایستگاه همچنین به مشیرب، فریج بن محمود، الرمیله و الجسره خدمات‌رسانی می‌کند.