جملاتی از کاربرد کلمه فرخنده فال
به فرّ سپهدار فرخنده فال شد آن شهر پردخته در هفت سال
فرخنده باد طالع تو چون رخت مدام فرخنده فالم از رخ فرخنده فال تو
آیا بود که باز ببینم جمال شاه خرم شود بطلعت فرخنده فال شاه
برفت از بر گاه گیتیفروز به فرخنده فال و بخرداد روز
آن همایون طایر فرخنده فال روح انسانی،انیس ذوالجلال
همچون مه دو هفته تائی به حسن لیکن همچون هلال طلعت فرخنده فال داری
ای شاه راز طلعت فرخنده فال تو در دیده روشنائی و در سینه بی غمی
به هاشم نژادان فرخنده فال چو این مژده آمد پس از پنج سال
دلیر زمان سام فرخنده فال که او را نباشد به گیتی همال
برخاست بوی گل ز در آشتی درآی ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو