فرخنده بخت
معنی کلمه فرخنده بخت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه فرخنده بخت
خجسته دولت و فرخنده بخت تو همه سال چو آفتاب منیر و چو نوبهار جوان
خجسته دولت و فرخنده بخت تو هر سال چو آفتاب منیر و چو نوبهار جوان
باد یارب مبارک و میمون بر تو فرخنده بخت فرخ فال
برو کت بود یار فرخنده بخت تو را باد آسان همه کار سخت
ز نیروی فرخنده بخت جوان تکاور به روی اندر آمد دمان
ز تیغ سپهدار فرخنده بخت شده دست و پایش همه لخت لخت
چو پرنده مرغیست فرخنده بخت جهان باغ و ماها سراسر درخت
تو را دادگر یار و فرخنده بخت تن دشمنانت شود لخت لخت
به باغ طرب در به فرخنده بخت نکشتست زو طرفه تر کس درخت
ترا باد سرسبز و فرخنده بخت بود روشن از روی تو تاج و تخت