فرخ نژاد
جملاتی از کاربرد کلمه فرخ نژاد
قرین تو گلشاه فرخ نژاد روان آن ستد کو بدو باز داد
بزاد آفریدون فرخ نژاد جهان را یکی دیگر آمد نهاد
دگر گفت کای شاه فرخ نژاد بسیگیری از جم و کاوس یاد
سکندر بدان شاه فرخ نژاد شبانگاه بگریست تا بامداد
که ما نیز نام سه فرخ نژاد چو اندر خور آید نکردیم یاد
که مختار، از مام فرخ نژاد به سال نخستین هجرت بزاد
امیر خردمند فرخ نژاد که سالار جیش است و دارای داد
به دست تلیمان فرخ نژاد سپه سی هزار از یلانش بداد
سراینده از سام فرخ نژاد شنیدم که زینسان سخن کرد یاد
بگویم کنون داستان بریر که بد پور فرخ نژاد خضیر