فراچون

معنی کلمه فراچون در لغت نامه دهخدا

فراچون. [ ف َ ] ( اِخ )فراجون. گویا از روستاهای ترمذ بوده است. در مآخذ جغرافیایی متأخر و قدیم و نیز در فرهنگ جغرافیایی افغانستان نام آن ضبط نشده است و فقط در چند مورد در انیس الطالبین ذکر شده است : چون به پشته فراچون رسی تو را به پیری ملاقات خواهد شد. ( انیس الطالبین ص 20 ). استر تو را از پشته فراچون ما بازگردانیدیم. دانستیم که تو به طلب حقیقتی بطرف ترمذ میرفتی. ( انیس الطالبین ص 175 ). رجوع به فراجون و ترمذ شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فراچون

چه خوش بودی نبودی گر ز من دور اینقدر یارم فراچون داشتی گوشی شنیدی ناله زارم