فراع

معنی کلمه فراع در لغت نامه دهخدا

فراع. [ ف ِ ] ( ع اِ ) ج ِ فرع. ( منتهی الارب ). || ج ِ فرع ، به معنی مجرای آب. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ فرعة. ( منتهی الارب ). سر کوه و بلندیهای آن. ( اقرب الموارد ). رجوع به فرعة شود.

معنی کلمه فراع در فرهنگ فارسی

جمع فرع . سر کوه و بلندیهای آن

جملاتی از کاربرد کلمه فراع

ساقی و دُرد را ایاغ آید همگی طی شود فراع آید