فراروی
معنی کلمه فراروی در فرهنگ معین
معنی کلمه فراروی در فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [قدیمی، مجاز] سرشناس، معروف.
معنی کلمه فراروی در فرهنگ فارسی
۱ - پیش روی برابر ۲ - ( صفت ) سرشناس معروف .
معنی کلمه فراروی در ویکی واژه
سرشناس، معروف.
جملاتی از کاربرد کلمه فراروی
عوارض زیستمحیطی و سلامتی پرسنل دو چالش فراروی این صنعت است. اسید سولفوریک به کار رفته در اینگونه باتریها باعث آسیب جدی به سیستم تنفسی مشخصا بیماریهای انسدادی ریه مانند برونشیت و آمفیزم میگردد. سرب نیز یکی از ریسکهای این صنعت است و بخارات ذوب آن و پودر سرب بکار رفته در صفحات باتریها پیامدهای بسیار ناگوار بر سلامتی کارگران دارد.
اگر کار مهم فلسفی کانت میانجیگری میان تقابل «عقلگرایی» و «تجربهگرایی» یا فراروی از آن دانسته شود، تنها قلمروی از فلسفه که در آن وی وظیفه خودش را دقیقاً در این حدود میفهمد زیباییشناسی است. وی راه حلهای عقل گرایان و تجربه گرایان دربارهٔ احکام ذوق را ناپذیرفتنی میداند و میگوید راه حل قانعکننده برای مسئله ذوق باید هنجاری بودن اصیل چنین احکامی یا ضرورت و اعتبار کلی آنها برای همه سوژهها را با سوبژکتیویته ذاتیشان ترکیب کند؛ یعنی این احکام بدانچه خشنود یا ناخشنود میکنند مربوط میشوند نه به هرگونه ویژگی عینی که موجب لذت یا الم میشود.
اسپانیا به عنوان یکی از اعضای ناتو در فعالیتهای امنیتی چند جانبه بینالمللی شرکت داشته است. عضویت این کشور در اتحادیه اروپا یکی مهمترین بخشهای سیاست خارجی اسپانیا است. حتی در مواجه با بسیاری از بحرانهای فراروی کشورهای اروپای غربی، اسپانیا ترجیح داده است تا اقداماتش را با سازوکارهای سیاسی اتحادیه اروپا هماهنگ کند.
در طول سال ۲۰۰۷، هیچ گزارشی از خشونت همراه با فشار برای تبعیت از باورهای ماهایانا وجود نداشت. گزارشهای سوءاستفاده اجتماعی یا تبعیض مبتنی بر باور یا عمل مذهبی نیز وجود نداشت. در حالی که در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ هیچ گزارشی از تکرار فراروی سازنده وجود نداشت، فشار اجتماعی و دولتی برای انطباق با اعتقادات کاگیوپا دروکپا شایع بود.
ایثار میتواند گونههای مختلفی داشته باشد. گاه با فدا کردن جان صورت میگیرد گاه با دادن مال، زمانی هم با هزینه کردن اعتبار و آبرو و البته برخی اوقات هم میتواند ترکیبی از همه اینها باشد که فرد بهطور ارادی و به خاطر یک هدف و آرمان مقدس و والا، تصمیم بگیرد از علایق و داشتههای خویش اغماض نموده و دغدغهها و دلنگرانیها و منافع «غیر» را بر خود مرجح بداند و در راه بر طرف ساختن مشکلات فراروی دیگری گام بردارد. (بعضی ایثار را غریزه ای طبیعی میدانند که مبدأ وجودی هر نوع تشکیلات طبیعی است).