فرارش

معنی کلمه فرارش در لغت نامه دهخدا

فرارش. [ ف َ رِ ] ( اِخ ) نام فرشته رب النوع اسب است. ( انجمن آرا ). فرشته ای که رب النوع اسب است. ( فرهنگ دساتیر ). از برساخته های فرقه آذرکیوان.

معنی کلمه فرارش در فرهنگ فارسی

نام فرشته رب النوع اسب است از برساخته های فرقه آذر کیوان .

جملاتی از کاربرد کلمه فرارش

«امیری » بسال فرارش رقم زد «ابوالفتح سالار چین منهزم شد»
بازکردن فرودگاه‌ها برای بازگشت خمینی، یکی از انتقادهای مهمی است که بختیار بعد از سقوط کابینه و فرارش از ایران با آن روبه‌رو شد.
انقلاب‌های ۱۸۴۸ ابتدا فرانسه را درگرفت و با تظاهرات گسترده در پاریس موجب کناره‌گیری لوئی فیلیپ از قدرت و فرارش به انگلستان در فوریه شد. این ناآرامی نه فقط ختم به فرانسه که به بخش‌های بزرگی از اروپا نیز شیوع پیدا کرد. ماه پس از آن، تظاهرات بزرگی در وین باعث شد که کلمنس مترنیخ، معمار نظام اروپایی پساناپلئون، استعفا دهد و او نیز به شاه سابق فرانسه در انگلستان در تبعید بپیوندد. در مارس همان سال، انقلابیون در برلین نیز تجمعاتی برپا کردند، و امپراتور با وحشت به برگزاری انتخابات و قانون اساسی، آزادی مطبوعات و اتحاد پروس با سایر دولت‌های آلمان به‌طور شفاهی گردن نهاد. شورش از بهار در تمام سرزمین‌های آلمانی‌زبان و مرکز اروپا از جمله در بودا-پست درگرفته بود.
و گفته اند ولی را سه علامت بود، بخدای مشغول بود و فرارش با خدای بود و همّت وی خدای بود.
آنکه با رأی وی ار مهر مقابل گردد چون مه از خجلت او میل فرارش باشد
این کتاب که اشاره‌هایی به زندگی خود لارنس و فرارش با زنی متأهل به نام فریدا دارد، دیدگاه‌های نویسنده را دربارهٔ سکسوالیته و اخلاق بازتاب می‌دهد.