فخریه

معنی کلمه فخریه در لغت نامه دهخدا

فخریه. [ ف َ ری ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور که در سه هزارگزی جنوب نیشابور واقع است. ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و دارای 304 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه فخریه در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور .

معنی کلمه فخریه در فرهنگ اسم ها

اسم: فخریه (دختر) (عربی) (تلفظ: fakhriyye) (فارسی: فخريه) (انگلیسی: fakhriyye)
معنی: منسوب به فخر، نازیدن، سرافرازی و غرور، ( فخر، ایّه ( پسوند نسبت ) )، و

جملاتی از کاربرد کلمه فخریه

هر کس به درستیش، کند فخر در عالم فخریه این خیره، همانا ترکی شد!
ای سبب خلق و آفرینش عالم وی به تو فخریه کرده حضرت آدم
نه مقصود من از فخریه لاف است غبارم بر دهان روز مصاف است