معنی کلمه فخرالدین اسعد گرگانی در دانشنامه آزاد فارسی
فخرالدّین اَسعد گرگانی ( ـ پس از ۴۴۶ق) شاعر و داستان سرای ایرانی. معاصر و مداح طغرل سلجوقی بود. در جوانی از زادگاهش گرگان به اصفهان کوچید و داستان ویس و رامین را در آن جا به فرمان ابوالفتح مظفر، حاکم اصفهان، سرود. روایت این منظومه با الفاظی ساده و معانی و تشبیهات ظریف به نظم کشیده شده است. زبان پهلوی را می دانسته و از ادبیات عربی هم نیک آگاه بوده است. اشعارش ساده و خالی از تکلف است. رعایت قافیه را چندان لازم نمی دانست. در وصف مناظر حسی توانا بود و در شعر از معانی فلسفی و کلامی بهره می گرفت. جز منظومۀ ویس و رامین (تهران، ۱۳۱۴ش) دو رباعی و غزل و یک قطعه در مذمت ثقةالملک وزیر از او به جا مانده است.
معنی کلمه فخرالدین اسعد گرگانی در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. وی معاصر طغرل سلجوقی بود. وی با علوم دینی و حکمی آشنا و بر مذهب “اعتزال” بود. پیش کشیده شدن حدیث ویس و رامین بین او و عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان، موجب شد که فخرالدین آن داستان را به نظم درآورد. این داستان از زبان پهلوی به فارسی درآمده و تأثیر زبان پهلوی بر شاعر در این منظومه باعث شده که صورت اصل و کهنه بسیاری از لغات را در کتاب خویش حفظ کند و علاوه بر آن سادگی و بی پیرایگی نثر پهلوی شعر وی را بسیار روان و ساده و بی تکلف سازد. از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. وفات وی پس ازسال ۴۴۶ هجری قمری و گویا در اواخر عهد طغرل اتفاق افتاده است.
جملاتی از کاربرد کلمه فخرالدین اسعد گرگانی
وی تألیفات و آثار متعددی از جمله ترجمه خسرو و شیرین نظامی(۱۹۷۷)، ترجمه ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی (۱۹۸۰)، ترجمه لیلی و مجنون نظامی (۱۹۸۱)، روح ایرانی (۱۹۸۲) (برنده جایزه باشگاه نویسندگان ژاپن)، ترجمه شاهنامه فردوسی (۱۹۹۹)، ترجمه رباعیات خیام (۲۰۰۴)، زبانها و فرهنگهای جهان اسلام (۲۰۰۸)، تألیف چندین فرهنگ دوزبانه ژاپنی به فارسی و فارسی به ژاپنی، تألیف کتب آموزشی متعدد برای تدریس زبان فارسی در ژاپن و … را در کارنامه خود دارد.[۱]
این شهر علاوه بر نامهای ذکرشده به نامهای «رامشهر» و «شهررام» نامیده میشد. فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ویس و رامین نیز به همین مطلب میپردازد و تأسیس این شهر را به دست رامین برمیشمارد: "هزاران چشمه و کاریز بگشاد / بریشان شهر و ده بسیار بنهاد / یکی زان شهرها اهواز ماندهست / کَش او آنگاه "شهر رام" خواندهست / کنونش گرچه هم اهواز خوانند / به دفتر، رام شهرش نام دانند" نسخهدیگر از منظومه اشعار بر "رام" دارد: به دفتر نام شهرِ "رام" دانند. در دوره قاجار و از زمان ناصرالدینشاه اهواز را ناصری و ناصریه نامیدند، ولی از شهریور ۱۳۱۴ خورشیدی با تصویب هیئت وزیران، اهواز نامیده شد.
این شهر علاوه بر نامهای ذکرشده به نامهای «رامشهر» و «شهررام» نامیده میشد. فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ویس و رامین نیز به همین مطلب میپردازد و تأسیس این شهر را به دست رامین برمیشمارد: "هزاران چشمه و کاریز بگشاد / بریشان شهر و ده بسیار بنهاد / یکی زان شهرها اهواز ماندهست / کَش او آنگاه "شهر رام" خواندهست / کنونش گرچه هم اهواز خوانند / به دفتر، رام شهرش نام دانند" نسخهدیگر از منظومه اشعار بر "رام" دارد: به دفتر نام شهرِ "رام" دانند. در دوره قاجار و از زمان ناصرالدینشاه اهواز را ناصری و ناصریه نامیدند، ولی از شهریور ۱۳۱۴ خورشیدی با تصویب هیئت وزیران، اهواز نامیده شد.