فاضلان

معنی کلمه فاضلان در لغت نامه دهخدا

فاضلان. [ ض ِ ] ( اِخ ) دو فاضل. در اصطلاح فقها و اصولیین منظور از فاضلان علامه حلی و استادش ابن سعیداست ، و گروهی از جمله ملا صالح مازندرانی نوشته اند: گفته اند مراد از فلاضلان علامه حلی و پسرش فخرالمحققین است ، و این درست نیست. ( از ریحانة الادب ج 3 ص 184 ).

معنی کلمه فاضلان در فرهنگ فارسی

دو فاضل . در اصطلاح فقها و اصولیین منظور از فاضلان علامه حلی و استادش ابن سعید است .

جملاتی از کاربرد کلمه فاضلان

آن جواهر که فاضلان سفتند وان معارف که عارفان گفتند
پیش ازین فاضلان شعر شعار کسب کردی فضایل بسیار
«فأعرف الناس نحو کل مستمع » شرط فاضلان و بخردان آنست که همچنان بینی در ازای آن بر وزن و ردیف هم بر آن قالب و معنی ترکیب کنند.
جهل او گرچه فاضلان دانند کفر و فسقش همه جهان دانند
بلکه گوید فاضلان رابط شمردم در سخن چون به خاقانی رسیدم عندلیبش یافتم
تا هست عادت اهل کرم را که مینهند بر کتف فاضلان جهان بار تربیت
با آن که شاعرانم در شعر و در علوم بوسند و فاضلان فضایل شعار پای
باز ابوالفضل بود بغدادی افضل فاضلان به استادی
خوانند و یادگیرند آن شعرهای زیبا هم عالمان افضل هم فاضلان اَوحد
هنر نمود که سالار لشکرش بنشاند ببار خود ز ادیبان و فاضلان برتر