فاضل عراقی

معنی کلمه فاضل عراقی در لغت نامه دهخدا

فاضل عراقی. [ ض ِ ل ِ ع ِ] ( اِخ ) محمدحسین فرزند علیمراد انصاری. دیوانی در مراثی بنام «مشکاة الرزیه » داشته که در سال 1324 هَ. ق. در تهران طبع شده است. ( از الذریعه ج 9 ص 801 ).

معنی کلمه فاضل عراقی در فرهنگ فارسی

محمد بن حسین فرزند علیمراد انصاری دیوانی در مراثی بنام مشکاه الرزیه داشته که در تهران طبع شده است .

جملاتی از کاربرد کلمه فاضل عراقی

ارباب جمشید، پس از اعلام ورشکستگی، فاضل عراقی را به وکالت خود انتخاب کرد و به منظور معوق ماندن پرونده، مبالغی رشوه داد؛ اما، با افزایش شکایتها، دولت مجبور به رسیدگی شد و دادگاه در یازدهم دی ماه ۱۳۰۲ وی را محکوم به پرداخت مطالبات مردم کرد و اندکی بعد او و وکیلش را به جرم پرداخت رشوه بازداشت کردند. فاضل عراقی پس از دو ماه آزاد شد، اما ارباب جمشید مدتی در بازداشت به سر برد و بعد از آن نیز تا آخر عمر خویش در گیر ودار امورات عدلیه (دادگستری) بود. ارباب جمشید، پس از آزادی، تقریباً تمام ثروتش را از دست داده بود و گرچه بنابه مندرجات یکی از صورت‌جلسات انجمن زرتشتیان تهران گروهی از همکیشان او قصد همراهی او برای گشایش کارش را داشتند، اما وی با مناعت طبع این کمک را نپذیرفت.