فاش گفتن

معنی کلمه فاش گفتن در لغت نامه دهخدا

فاش گفتن. [ گ ُ ت َ] ( مص مرکب ) آشکارا گفتن. بی پرده گفتن :
با حکیم او رازها میگفت فاش
از مقام خواجگان و شهرتاش.مولوی.فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم.حافظ.عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام.حافظ.

معنی کلمه فاش گفتن در فرهنگ فارسی

آشکارا گفتن بی پرده گفتن

جملاتی از کاربرد کلمه فاش گفتن

حفظ قرآن عظیم آئین تست حرف حق را فاش گفتن دین تست
چه گویم قصهٔ دین و وطن را که نتوان فاش گفتن این سخن را