فاسد کردن

معنی کلمه فاسد کردن در لغت نامه دهخدا

فاسد کردن. [ س ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فاسدساختن. گندانیدن. رجوع به تباه و تباه ساختن شود.

معنی کلمه فاسد کردن در فرهنگ فارسی

فاسد ساختن . گندانیدن

جملاتی از کاربرد کلمه فاسد کردن

تحت بازجویی بتمن، جوکر فاش می‌کند که از نبرد شکست خورده خود در برابر بتمن خسته شده‌است و به جای آن به دنبال تلاش برای فاسد کردن سوپرمن بوده‌است. لحظاتی بعد، سوپرمن بازجویی را خراب می‌کند. سوپرمن که از غم و غصه و خشم از دست دادن همسر و فرزند متولد نشده‌اش عمل می‌کند، جوکر را به قتل می‌رساند.