فاریابی

معنی کلمه فاریابی در لغت نامه دهخدا

فاریابی. [ فارْ ] ( ص نسبی ) منسوب است به فاریاب که معروف است. ( سمعانی ).
فاریابی. [ فارْ ] ( اِخ ) ظهیرالدین. رجوع به ظهیر شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فاریابی

امیرحسن یزدگردی (۱۳۰۶ ـ ۴ فروردین ۱۳۶۵) پژوهشگر و نویسندهٔ ایرانی و استاد دانشگاه تهران بود. او برای نگارش کتاب حواصل و بوتیمار و نیز تصحیح دیوان ظهیرالدین فاریابی دو بار برندهٔ کتاب سال ایران شد. همچنین برای تصحیح کتاب نفثةالمصدور برندهٔ جایزهٔ کتاب سال سلطنتی شد.
خانه امیرنظام گروسی که در دوره ناصرالدین شاه و در زمان پیشکاری امیر نظام گروسی و توسط وی ساخته شده‌است در سال ۱۳۷۰ توسط سازمان میراث فرهنگی خریداری شد با شماره ۱۷۴۹ در فهرست آثار ملی کشور ثبت گردید. پس از مرمت و بازسازی بنا با حفظ ویژگی‌های معماری و شاخص‌های سنتی بنا به عنوان موزه قاجار مورد استفاده قرار گرفت. این موزه در نزدیکی مقبره الشعرا تبریز که مدفن بیش از ۴۰۰ شاعر نامی از جمله شهریار، قطران، اسدی طوسی، فاریابی و ثقةالاسلام است قرار دارد.
احمد فاریابی متولد ۱۳۴۳ از ولسوالی قیصار ولایت فاریاب افغانستان است. وی دارای مدرک تحصیلی خصوص معادل با لیسانس است.