فارمد

معنی کلمه فارمد در لغت نامه دهخدا

فارمد. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 33 هزارگزی شمال خاوری مشهد و چهارهزارگزی شمال باختری تبادکان در دامنه ای واقع است. جایی معتدل و دارای 37 تن سکنه است.آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). آن را فارمذ ( با ذال نقطه دار ) نیز گفته اند. رجوع به معجم البلدان شود.

معنی کلمه فارمد در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در ۳۳ هزار گزی شمال خاوری مشهد و چهار هزار گزی تبادکان در دامنه ای واقع است . جایی است معتدل و دارای ۳۷ تن سکنه . آب از چشمه تامین میشود و محصول عمده آن غت و شغل اهالی زراعت و مال داری است .

جملاتی از کاربرد کلمه فارمد

چنین کرد آن قوی جان نکو عقل ز خواجه بوعلی فارمد نقل