فارقین. [ رِ ] ( اِ ) ظاهراً معرب پارگین. ( یادداشت بخط مؤلف ). جایی است که گندآب حمام ها و آشپزخانه ها از آن گذرد و به خارج شهر رود :... و فارقین که گردبرگرد آن [ شهر قم ] بوده آل سعد آن را بینباشتند. ( ترجمه تاریخ قم ص 32 ). رجوع به پارگین شود.
معنی کلمه فارقین در فرهنگ فارسی
ظاهرا معرب پارگین . جایی است که گند آب حمامها و آشپرخانه ها در آن گذرد و به شهر رود .
جملاتی از کاربرد کلمه فارقین
یکی کوه کوچک به ما فارقین دراز است گفتار مردم در این
رایت نشاط بقعهٔ ما فارقین کند امرت قرار خطهٔ مازندران دهد