( فائقة ) فائقة. [ ءِ ق َ ] ( ع ص )مؤنث فائق. زنی که فائق باشد. رجوع به فائق شود. - فائقةالجمال ؛ آنکه در خوبی و زیبایی سر است.
معنی کلمه فائقه در فرهنگ عمید
= فایق
معنی کلمه فائقه در فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . یا احترامات فایقه . احترامات عالیه ( در ذیل نامه ها پیش از امضائ نویسند : با تقدیم احترامات فایقه ) . یا ریاست فایقه . ریاست عالیه . زنی که فائق باشد . یا فائقه الجمال : آنکه در خوبی و زیبایی سر است .
معنی کلمه فائقه در فرهنگ اسم ها
اسم: فائقه (دختر) (عربی) (تلفظ: fā’eqe) (فارسی: فائقه) (انگلیسی: faeghe) معنی: برگزیده، عالی، سرآمد در زیبایی، برتر، زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد، فایقه
جملاتی از کاربرد کلمه فائقه
پیرنگ زن روستائی فیلم و کل مناسبات او با جامعهی ده سفت و سنجیده از کار درنیامده است. . . . اگر شما تعداد زیادی از این لکّههای خطا را از روی فیلم پاک کنید، چه میماند؟ فیالواقع همان محاسبات هندسی، ریتمهای مکانیکی، فلاشبکها و آکروباسی دوربین، که در غیاب «انسان» کلاً از مقولهی صنعتاند و به جای خود هیچ بد نیستند. ولی اگر بخواهید یک مشت فوت و فن و تردستی را به نام هنر به من تحمیل کنید، نه، بنده با احترامات فائقه زیر بار نمیروم.[پانویس ۲]