غیریت
معنی کلمه غیریت در فرهنگ عمید
معنی کلمه غیریت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه غیریت در دانشنامه عمومی
بنابر این، «من» ذات تفکرکننده است و شیء خارجی، «غیر» یا «جز من» است.
http://ensani. ir/fa/tag/32523
معنی کلمه غیریت در دانشنامه اسلامی
یکی از اقسام غیریت، غیریت ذاتی است که در آن، یک چیز، چیز دیگر را ذاتا طرد می کند و در نتیجه، آن دو ذاتا غیر قابل اجتماع باشند؛ مانند مغایرت میان وجود وعدم. این قسم از غیریت را تقابل می نامند. در اصطلاح فلاسفه ، تقابل، عبارتست از امتناع اجتماع دو چیز متخالف، در محل و زمان واحد و از جهت واحد.
← قیود موجود در تعریف غیریت
۱. نکته ای که در هر دو تعریف وجود دارد این است که اجتماع متقابلان، هم به لحاظ واقع محال است و هم به لحاظ حمل و صدق. ولی این دو امتناع در عرض هم نیست، بلکه امتناع اجتماع آنها به حسب واقع، اصل است و به حسب حمل و صدق، فرع است؛ زیرا قضیه همواره حاکی از واقع است. بنابراین اگر اجتماع آنها در واقع محال باشد، اجتماع دو حاکی در حکایت صادقانه خویش مستحیل خواهد بود. ۲. تقابل مثلان: ممکن است بر تعریف از تقابل اشکال شود که این تعریف، شامل دو چیز که از هر جهت مانند یکدیگرند نیز می شود. به این دلیل که در مثلان نیز اجتماع محال است ولی مثلان، در هیچ یک از اقسام تقابل اصطلاحی جایی ندارند. پاسخ این ایراد این است که این تعریف کامل است و مثلان اگرچه اجتماعشان محال است اما طردی که میان دو مثل برقرار است به خاطر ذات آنها نیست، بلکه تنها به خاطر این است که وجود واحد، غیر قابل تکرار است. ۳. رابطه میان نقیض لازم و خود ملزوم: ممکن است گفته شود که تعریف فوق شامل رابطه میان نقیض لازم و عین ملزوم نیز می شود؛ زیرا اجتماع آن دو در محل واحد، زمان واحد و از جهت واحد ممتنع می باشد؛ مانند عدد چهار و عدم زوجیت که غیر قابل اجتماع هستند در حالیکه رابطه میان آنها، تقابل نیست و تقابل، در واقع میان زوجیت و عدم زوجیت است. پاسخ این ایراد این است که تعاند و طردی که میان این دو وجود دارد به خاطر تعارضی است که نقیض لازم با خود لازم دارد و بدین جهت با خود ملزوم نیز تعارض می یابد. بنابراین امتناع اجتماع نقیض لازم با خود ملزوم، به عرض امتناع اجتماع نقیض لازم با خود لازم است که نقیض آن است نه آنکه ذاتا اجتماعش با آن محال باشد.
اقسام تقابل
تقابل به چهار قسم، تقسیم شده است؛ تقابل سلب و ایجاب، متضایفان، متضادان، عدم و ملکه. نکته ای که توجه به آن لازم است این است که اگر چه تضایف ، قسیم تضاد و یکی از اقسام تقابل است، ولی مفهوم آن جامع تضاد و تقابل هست. یعنی عنوان تضاد تقابل، از مصادیق عنوان تضایف است و در اینجا محذور اتحاد مقسم و قسم و نیز محذور اتحاد قسم و قسیم پیش نمی آید؛ زیرا مفهوم تضایف اعم از مفهوم تقابل و تضاد است. بنابراین از نظر مفهومی، این دو مندرج تحت تضایف هستند و از نظر مصداق، تضاد و تضایف با هم تنافی دارند و هر دو از مصادیق تقابل هستند. اگر چه تقابل به چهار قسم تقسیم شده است ولی ممکن است که اقسام فرعی دیگری در ذیل برخی از اصناف چهارگانه مندرج باشد، مثلا تقابل تضایف گاهی بین دو مضافی است که اضافه آنها موفق هم است؛ مانند اخوت و محاذات و گاهی بین دو مضافی است که اضافه آنها مخالف با هم است؛ مانند ابوت و بنوت، فوقیت و تحتیت، محیط و محاط، علت و معلول که اجتماع همه اینه از یک جهت، محال و از دو جهت جائز است، بنابراین تقابل محیط و محاط خارج از اصناف چهارگانه مزبور نخواهد بود.
حصر انواع تقابل
...
جملاتی از کاربرد کلمه غیریت
محبوب هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت بهر آن بر روی فرو گذاشت تا محب خوی فرا کند و او را پس پرده بیند، تا چون دیده آشنا شودو عشق سلسلۀ شوق بجنباند، بمدد عشق و قوت معشوق پردههایکان یکان فرو گشاید، پرتو سبحات جلال غیریت وهم را بسوزد و او بجای او بنشیند و همگی عاشق شود، چنانکه:
جنگ هفتاد و دو ملت بر سر راه است و بس ورنه غیریت میان خلق در منزل کجاست
و گفت: اگر فردا مرا خدای گوید که مرا ببین نه بینم گویم چشم در دوستی غیر بود و بیگانه و غیریت مرا از دیدار باز میدارد که در دنیا بیواسطه میدیدم.
برداشت ز تن لباس غیریت را خود را به میان مرد و زن رسوا کرد
و جنید گفت رحمة اللّه علیه که: «اگر خداوند مرا گوید که: مرا ببین، گویم: نبینم؛ که چشم اندر دوستی، غیر بود و بیگانه و غیرت غیریت مرا از دیدار می باز دارد؛ که اندر دنیا بی واسطهٔ چشم میدیدمش.»
سوز او ساز فزون روز به روز ز آتش غیرت غیریت سوز
ولی غیریت این باشد که از دوست دهی خاطر بآثاری که از اوست
در دل او آتش شوقش فروز هر چه دارد نقش غیریت بسوز
زینهار ای دل صفات از ذات او خارج مدان نیست غیریت میان آفتاب از پرتوش