غیب الغیب
معنی کلمه غیب الغیب در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه غیب الغیب
ترا یک ذرّه در خود عیب دیدن به از صد نورِ غیب الغیب دیدن
عین عینت چون به غیب الغیب در پوشیدهاند پس یقین میدان که عینت غیب جاویدان توست
چنین آمد ز غیب الغیب آواز که نمرودست این شخص سرافراز
بر همه اسرار غیب الغیب را کردهٔ روشن چو ماه و مشتری
آن دهان را سر غیب الغیب دان کز شرح آن هم اشارت مانده عاجز هم عبارت قاصر است
بذات آنکه در ایجاد عالم ز غیب الغیب خود در یک زمان داد
یعنی : «السّابقون الّاولون بالخروج عن غیب الغیب هم السّابقون الاخرون بالرّجوع الی غیب الغیب، نحن الاخرون السّابقون.» رمزی بدین معنی است:
بی نشانی پاک و بی نامی تراست هست بر قد تو غیب الغیب راست
ز غیب الغیب چون فرمان بدادند زبان در پیشِ پیغامبر گشادند
گفت ای سلطان اسرار علوم نقش غیب الغیب را جان تو موم