غژگاو
معنی کلمه غژگاو در لغت نامه دهخدا

غژگاو

معنی کلمه غژگاو در لغت نامه دهخدا

غژگاو. [ غ َ ] ( اِ مرکب ) به معنی غژغاو است که گاو قطاس باشد و بحری قطاس همان است. ( برهان قاطع ). نوعی از گاو است که از دم آن پرچم علم و مگس ران سازند، و آن قسم گاو در کوهستان که مابین ختا و هندوستان است به هم میرسد، به هندی آن را سری گای گویند به ضم سین مهمله. ( غیاث اللغات از صراح ). غژغاو. غژغا. غژگا. کژگاو. کژگا. کژغاو. ( برهان قاطع ). رجوع به غژغاو و گاو خطایی شود :
دمش همچون دم غژگاو گشته
سرون مانندشاخ گاو گشته.خواجو ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ).

معنی کلمه غژگاو در فرهنگ عمید

= غژغاو

معنی کلمه غژگاو در فرهنگ فارسی

( اسم ) گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر ) است . از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است . غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند . تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است . درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود . دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است . غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است . اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو . توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند .

معنی کلمه غژگاو در فرهنگستان زبان و ادب

[زیست شناسی- علوم جانوری] ← گاو تبتی

معنی کلمه غژگاو در دانشنامه عمومی

غَژگاو یا یاک ( نام علمی: Bos grunniens ) گونه ای گاوسان موبلند است که دمی مانند اسب دارد و در مناطق افغانستان، هیمالیا، فلات تبت و مغولستان زندگی می کند. بیشتر غژگاوها به صورت اهلی در میان مردم زندگی می کنند ولی گروه کوچکی غژگاو وحشی نیز در طبیعت وجود دارد.
غژگاوهای وحشی از بزرگترین انواع گاوسانان هستند. ارتفاع آن ها در شانه به ۱٫۶ تا ۲٫۲ متر و وزنشان بین ۳۰۰ کیلو تا یک تن است و طول بدنشان ۲٫۵ تا ۳٫۳ متر است. ماده ها حدود یک سوم از نرها کوچکترند. غژگاوهای اهلی اما بسیار کوچکتر از همتایان وحشی خود هستند و وزن نرها بین ۳۵۰ تا ۵۸۰ کیلو و وزن ماده هایشان بین ۲۲۰ تا ۲۶۰ کیلو است.
به طور تاریخی گرگ تبتی ( زیرگونه ای از گرگ خاکستری ) دشمن طبیعی اصلی غژگاو بوده و مواردی از شکار این حیوان توسط پلنگ برفی و خرس قهوه ای هم گزارش شده است.
غژ یا کژ به معنای ابریشم است و بنابراین غژگاو «گاو ابریشم» معنی می دهد. در فارسی آن را غژغاو و گاو خطایی هم نوشته اند. واژه امروزی پرچم که در فارسی به معنای درفش ( بیرق ) به کار می رود در اصل به معنی دنباله موهای غژگاو بوده است. این گاو موهای بسیار سیاه درخشان دارد و در آخرین بخش دُمِ وِی موها بسیار پُر پُشت و زیبا و درخشان می شود که منگوله پرده ها به تقلید از دم غژگاو ساخته شده است. و از دم غژگاوها پرچم علم و مگس ران هم می سازند.
دنباله غژگاو را که پرچم نام داشت ترکمانان و مغولان خجسته و مبارک می پنداشتند و این گاو را فقط برای بدست آوردن پرچمش شکار می کردند سپس دنباله آن را به نشانِ شگون و به آرزوی پیروزی به گلوگاه نیزه یا به بالای چوب یا نیزه ای که علم را بدان بسته بودند می آویختند.
معنی کلمه غژگاو در فرهنگ عمید
معنی کلمه غژگاو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه غژگاو در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه غژگاو در دانشنامه عمومی

معنی کلمه غژگاو در دانشنامه آزاد فارسی

غَژْگاو (yak)
غَژْگاو
گونه ای از گاو Bos grunniens، از خانوادۀ گاویان. در گروه های وحشی، و در ارتفاعات بلند تبت زندگی می کند. بلندی این جانور تا شانه حدود دو متر است. موهایی طویل و درهم ریخته در بخش های زیرین بدن دارد. شاخ هایش بلند، و به سمت بالا خمیده اند. کوهانش روی شانه ها قرار دارد. این گاو در معرض انقراض است. در محیط طبیعی به رنگ قهوه ای یا سیاه است، ولی انواع اهلی شده، که نصف اندازه وحشی اند، ممکن است سفیدرنگ باشند. این گاو را برای استفاده از شیر، گوشت، و چرمش، همچنین به منزلۀ حیوانی باربر پرورش می دهند. گاوهای تبتی سرمای زیاد را با پوشش ضخیم و حرارت حاصل از تخمیر معده شان تحمل می کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه غژگاو

باغ‌وحش بسیاری از ساختمان‌های تاریخی آن را حفظ کرده‌است. قدیمی‌ترین ساختمان هنوز به عنوان اصطبلی برای غژگاو استفاده می‌شود در سال ۱۸۷۲ ساخته شده و در حال حاضر خانه شتر دوکوهانه است. یک خانه گیاه‌خواران ساخته شده در سال ۱۸۷۵ هنوز گیاهخوارانی مانند تاپیر را در خود جای می‌دهد.