غم نامه

معنی کلمه غم نامه در لغت نامه دهخدا

غم نامه. [ غ َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند. نامه غم انگیز :
چو مادر فروخواند غم نامه را
سیه کرد هم جام و هم جامه را.نظامی.

معنی کلمه غم نامه در فرهنگ معین

( ~ . مِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) نوشته ای که در آن رنج ها یا غم ها شرح داده شده است ، تراژدی .

معنی کلمه غم نامه در فرهنگ عمید

۱. نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند، نوشتۀ غم انگیز.
۲. (ادبی ) تراژدی: غمنامهٴ رستم و اسفندیار.

معنی کلمه غم نامه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نامه ای که حکایت از اندوه کند مراسله غم انگیز ۲ - تراژدی .

جملاتی از کاربرد کلمه غم نامه

رخسار خاکی بر درت مژگان خونین عرضه کرد غم نامه درد مرا از وضع عنوان خوش نکرد
تا چند دریغ قلم رانده خورم تا کی غم نامه های ناخوانده خورم
که این غم نامه را هیچ ار توانید بدان ماه پری پیکر رسانید
عمری بودم چون شب غم نامه سیاه تا بو که رسم به وصل آن مه ناگاه
چو مادر فرو خواند غم نامه را سیه کرد هم جام و هم جامه را
چو آن غم نامه بر عاشق فرو خواند همی بر آتش او روغن افشاند
تراشید مشکین رقم خامه ای خراشید مشحون به غم نامه ای
خامه ام، پیچیده طوماری است، از مضمون غم نامه ام، افشانده دامانی، ز نقد مدعا
از غم نامه و نام تو خرابم چه شود که به حرفی دو سه یک بار قلم رنجه کنی
از تو نوشت و داد دل آرمیده را غم نامه های شسته و صد ره دریده را