غلطاق. [ غ َ ] ( اِ ) قربوس. چوب زین. رجوع به غلتاق و قربوس شود. - امثال : غلطاقش را نمی توان تو برد ، نظیر تنگه اش را نمیتوان خرد کرد. کمانش را نمیشود کشید.
معنی کلمه غلطاق در فرهنگ عمید
= غلتاق
معنی کلمه غلطاق در فرهنگ فارسی
( اسم ) چوب بندی زین . یا کهنه غلتاق . زن پیر بد سابقه .
جملاتی از کاربرد کلمه غلطاق
چو مه در به غلطاق گلریز چرخی چو خورشید در قرطهٔ آسمانی
آن زلف که بر گوشهٔ غلطاق نهاد صد داغ جفا بر دل عشاق نهاد