غلبوا

معنی کلمه غلبوا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی غَلَبُواْ: غلبه کردند - پیروز شدند
معنی غُلِبُواْ: شکست خوردند - مغلوب شدند
معنی قَلَّبُواْ: وارونه و دگرگون می کنند(کلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن ...
ریشه کلمه:
غلب (۳۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه غلبوا

چون خبر بشهر افتاد که هرون رفت، تشویشی بزرگ بپای شد. شکر خادم برنشست و برادر هرون را اسمعیل ملقّب بخندان در پیش کرد با جمله غلامان خداوند مرده‌ و پا از شهر بیرون نهادند روز آدینه بیستم جمادی الأخری، و شهر بیاشفت. و عبد الجبّار شتاب کرد که ویرا نیز اجل آمده بود، [که چون‌] خندان و شکر و غلامان برفتند، او از متواری جای‌ بیرون آمد و قصد سرای امارت‌ کرد، و سهلی‌ میگفت که «بس زود است این برنشستن‌، صبر باید کرد تا شکر و خندان و غلامان دو سه منزل بروند و همچنین آلتونتاشیان بیایند و لشکرهای سلطانی بتو رسد که شهر بدو گروه‌ است و آشفته» فرمان نبرد و پیل براند و غوغائی‌ بر وی گرد آمد کما قیل فی المثل اذا اجتمعوا غلبوا و اذا تفرّقوا لم یعرفوا، و آمد تا میدان و آنجا بداشت‌ و بوق و دهل میزدند و قوم عبد الجبّار از هر جای که پنهان بودندی میآمدند و نعره می‌برآمد و تشویشی‌ بپای شد سخت عظیم. شکر از کرانه شهر بازتاخت با غلامی پانصد آراسته و ساخته‌ و نزدیک عبد الجبّار آمد و اگر عبد الجبّار او را لطفی کردی، بودی که‌ آرامی پیدا شدی، نکرد و گفت شکر را «ای فلان فلان تو» شکر غلامان را گفت «دهید» و از چپ و راست تیر روان شد سوی پیل تا مرد را غربیل کردند و کس زهره نداشت که ویرا یاری دادی، و از پیل بیفتاد و جان بداد و رسنی در پای او بستند رندان‌ و غوغا و گرد شهر می‌کشیدند و بانگ میکردند.