فلک غلاما ای آنکه خاک کوی تو را بدیده میکشد از روی افتخار زحل
و روی انّ سلیمان نبیّ اللَّه (ع) قال اطوف اللّیلة علی مائة امرأة کلّ امرأة منهنّ تلد غلاما یضرب بالسّیف فی سبیل اللَّه فطاف لیلتئذ علی مائة امرأة فلم تحمل منهنّ امرأة غیر واحدة ولدت نصف انسان و لو استثنی لولد مائة غلام کلّ غلام یقاتل فارسا.
شب تاریک و باد سرد و ابر تند و بارنده غلاما خیز و آتش کن که هیزم داری افکنده
پری پیکر غلاما جام جم ده کز الهی ظل سلیمانی نگین بر خسروی خنصر مسلم شد
یوسف آن غلام ساقی را گفت که چنان دانست که او رستنی است، «اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ» ای اخبر سیدک یعنی الملک بحالی و قل له انّ فی السجن غلاما حبس ظلما، «فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ» این هر دو ضمیر بیک قول با غلام شود یعنی شیطان از یاد آن غلام ببرد و فراموش کرد یاد کردن یوسف بنزدیک سید خویش. و بقول دیگر هر دو ضمیر با یوسف شود: ای انسی الشیطان یوسف ذکر اللَّه حتی استعان بغیر اللَّه.