غریبانه. [ غ َ ن َ / ن ِ] ( ص نسبی ) درخور غریب. منسوب به غریب : نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم.حافظ.|| هر چیزسزاوار به گدائی و مفلسی. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه غریبانه در فرهنگ عمید
۱. درخور غریب: نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم (حافظ: ۶۶۶ ). ۲. (قید ) به روش غریبان، مانند غریبان.
معنی کلمه غریبانه در فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) در خور غریب : مویه های غریبانه ۲ - هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی ۳ - بطرز غریبان : غریبانه رفتار می کند .
جملاتی از کاربرد کلمه غریبانه
بگفت این دو دیده به هم برنهاد غریبانه بر خاک ره سرنهاد
بشنو این حرف غریبانه را قصه غریب آمد و گوینده هم
بازیگری را در ۱۹ سالگی با حضور در فیلم انتظار ساخته محمد نوریزاد آغاز کرد و با ایفای نقش در مجموعهٔ تلویزیونی کمکم کن، غریبانه و نرگس در ایران به شهرت رسید. پس از انتشار فیلمی از روابط خصوصیاش از ایران مهاجرت کرد. امیرابراهیمی پیش از ترک ایران در دو فیلم سینمایی سفر به هیدالو و انتظار بازی کردهاست.
چه حیرت گر از خود حذر میکنم؟ به خود هم غریبانه سر میکنم
که شدند عاقل و مجنون همه دیوانه تو ای به قربان تو و آه غریبانه تو
گرمی نمانده در دل پروانه مشربان باید چو شمع لاله، غریبانه سوختن
چشم زنجیر غریبانه چرا خون نگریست؟ یوسف آن روز که می رفت ز زندان بیرون
مرغی که شد ز دام تو آزاد در بهشت سر زیر بال خویش غریبانه می برد
رو غریبانه سایهای بر ساز یا بیفشان و حلقها ترساز
بگشتم ز بیگانه روییِّ دهر غریبانه چون روستایی به شهر
بیگانگیم سوخت ز بیداد تو فریاد مستانه جوابی که غریبانه سلامی است