غره شده

معنی کلمه غره شده در لغت نامه دهخدا

غره شده. [ غ ِرْ / غ َرْ رَ / رِ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) فریفته. فریب خورده. گول خورده. مغرور :
ای غره شده به پادشائی
بهتر بنگر که خود کجائی.ناصرخسرو.

جملاتی از کاربرد کلمه غره شده

تو بدین بیرهان غره شده اثر فتح ایزدی بنمای
و چنان که کسی امید فرزند دارد بی آن که نکاح کند، یا صحبت کند و تخم نگاه دارد ابله باشد با آن که خدای کریم است و بر آفریدن فرزند بی تخم قادر است. و آن که صحبت کند و تخم بنهد و بر امید بنشیند تا بود که حق تعالی آفت باز دارد تا فرزند پدید آید عاقل است، همچنین آن که ایمان نیارد یا ایمان آرد و عمل صالح نکند و امید نجات دارد ابله است. و آن که این هر دو بکند و امید همی دارد به فضل حق تعالی تا از صواعق بازدارد اندر وقت مرگ تا ایمان به سلامت ببرد این عاقل است و آن دیگر مغرور. و آن قوم که همی گویند که خدای ما را اندر این جهان نیکو داشت، اندر آن جهان نیز نیکو دارد که خود کریم و رحیم است، به حق تعالی غره شده اند و آن قوم که همی گویند که دنیا نقد و یقین است و آخرت نسیه و شک به دنیا غره شده اند. و حق تعالی از هردو حذر فرموده است و گفته، «یا ایها الناس ان وعد الله حق تعرتکم الحیوه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» با مردمان آنچه وعده داده ام حق است که هرکه نیک کند نیک بیند و هرکه بد کند بد بیند. این وعده حق است تا به دنیا غره نشوی و به حق تعالی غره نشوی».
با دهر که با تو حیله‌ها سازد ای غره شده چرا همی سازی؟
تا چند لاف لشگر سلطان و سلطنت غره شده به جیش قراخان و خیل خان
ای غره شده به پادشائی بهتر بنگر که خود کجائی
آن بیوفا و غافل غره شده به باطل ابلیس‌وار و جاهل کرده به کفر مبدا
هارون زمانه را ندیدی ای غره شده به مکر هامان