غرق شده
معنی کلمه غرق شده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه غرق شده
جهانی که ناتوانائیهای فیزیکی در آن غرق شده و بی وزنی لذت توانایی را دوچندان مینماید.
هست رخسار من از عشق تو در خون جگر همچو در آب بقم غرق شده برگ زریر
زمین شناسان این زمینها را سواحل غرق شده مینامند به این دلیل که به واسطه بالا آمدن آب دریا چهره این سرزمینها دستخوش تغییر شده، از درهها خلیج و از نوک قلهها جزایر به وجود آمدهاند. اگر چه افزایش سطح زمین به واسطه ذوب یخچالهای طبیعی به میزان جزئی باعث برگرداندن ویژگیهای قبلی این زمینها شدهاست اما این افزایش برای حذف تمام تأثیرات ناشی از افزایش سطح دریا و تغییراتی که در چهره زمین ایجاد کرده، کافی نیست.
الهی تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی تا قومی را بشراب انس مست کردی، قومی را به دریای دهشت غرق کردی، ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی ف رهی را باز خواندی و آنگاه خود نهان گشتی از وراء پرده خود را عرضه کردی و به نشان بزرگی خود را جلوه نموده تا آن جوانمردانرا در وادی دهشت گم کردی، و ایشان را در بیتابی و بی توانی سر گردان کردی ف داور آن داد خواهان تویی و داد ده آن فریاد کنان تویی و دیت آن کشتگان تویی، تا آن گُم شده کی به راه آید و آن غرق شده کُجا به کران افتد، و آن جانهای خسته کُجا بیاسایند، و این قصهٔ نهانی را کی جواب آید و شب انتظار آنان را کی بامداد آید ؟
فیلیپ کویار یکی از اعضای احزاب سیاسی کانادا: بسیار تاسفبار است که ما نیاز داشته باشیم تا تصویر غرق شده کودک پناهجوی سوری وجدان ما را بیدار کند.
شهر در جرم و جنایت غرق شده و یک قهرمان بزرگ و تنها به کمک شهر میآید. (کسی مانند شین، بیلی جک، جیمز باند)
دومین اثر داستانی معلوف به نام سمرقند در ۱۹۸۸ منتشر شد، داستانی گیرا از سرگذشت دستنوشته خیام که در قالب آن دورهای از تاریخ ایران (از ۴۱۱ ق تا ۱۲۹۱ ش) روایت میشود. عشق به خیام و رباعیات او بنژامن اُ لوساژ، روزنامهنگار و پژوهنده آمریکایی، را به ایران میکشاند. او پس از پشت سر گذاشتن حوادث بسیار، سرانجام این دستنوشته گرانقدر را به دست آورده و تصمیم دارد تا آن را با خود به آمریکا ببرد. اما تایتانیک، کشتی حامل او و همسرش، غرق شده و با خود صندوقچه طلایی حاوی دستنوشته را نیز به اعماق اقیانوس میبرد.
پیر طریقت گفت در مناجات خویش: الهی تو دوستان خود را بلطف پیدا گشتی تا قومی را بشراب انس مستان کردی قومی را بدریای دهشت غرق کردی، ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی، رهی را باز خواندی و آن گه خود نهان گشتی، از وراء پرده خود را عرضه کردی و بنشان عظمت خود را جلوه کردی، تا آن جوانمردان را در وادی دهشت گم کردی؟ و ایشان را در بیطاقتی سرگردان کردی، این چیست که با آن بیچارگان کردی؟ داور آن نفیر خواهان تویی، و داد ده آن فریاد جویان تویی، و دیت آن کشتگان تویی، و دستگیر آن غرق شدگان تویی، و دلیل آن گم شدگان تویی، تا آن گم شده کجا با راه آید و آن غرق شده کجا با کران افتد، و آن جانهای خسته کی بیاساید و آن قصه نهانی را کی جواب آید، و آن شب انتظار ایشان را کی بامداد آید.
خاستگاه او، فرهنگش، آموزشش و فرهنگش کاملاً در فرهنگ ایرانی غرق شده بود و بنابراین بابر تا حدود زیادی مسئول پرورش این فرهنگ توسط نوادگان خود، گورکانیان هند و گسترش نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در شبه قاره هند، با آثار درخشان هنری، ادبی و تاریخنگاری، بود.
پیر طریقت گفت: «الهی! نسیمی دمید از باغ دوستی دل را فدا کردیم بویی یافتیم از خزینه دوستی بپادشاهی بر سر عالم ندا کردیم، برقی تافت از مشرق حقیقت آب و گل کم انگاشتیم و دو گیتی بگذاشتیم، یک نظر کردی در آن نظر بسوختیم و بگداختیم، بیفزای نظری و این سوخته را مرهم ساز و غرق شده را دریاب که «می زده را هم بمی دارو و مرهم بود» و فی معناه انشد:
شیخ الاسلام گفت: که کنیت محمدحسن جوهری بوبکر است از اهل بغداد، شاگرد ذوالنون مصری٭ مردی بزرگ. شیخ بوبکر واسطی٭ با جلالت خود، از وی حکایت کند. بوبکر واسطی گوید امام توحید: که محمدحسن جوهری گفت: که مردی ذوالنون مصری را گفت: که مرا دعایی کم. گفت: ای جوانمرد! ترا کاری در سبق پیش شده است بسیار دعاهاء ناکرده کی ترا مستجاب، وار جز ازان، غرق شده را در آب بانگ چه سود؟ جز از غرق و زیادت آب در گلو،
به رشح قطره زدریا چرا شوم خرسند؟ جهان غرق شده در نعمت فراوانت
ابراهیم ادهم «رحمة الله علیه» در وقت پادشاهی به شکار رفته بود در پی آهوی تاخت تا چندان که از لشکر بکلّی جداگشت و دور افتاد و اسب در عرق غرق شده بود از خستگی . او هنوز میتاخت در آن بیابان ؛ چون از حدّ گذشت آهو به سخن درآمد و روی بازپس کرد که «مَا خُلِقْتَ لِهذا ترا برای این نیافریدهاند و از عدم جهت این موجود نگردانیدهاند که مرا شکار کنی . خود مرا صید کرده گیر تا چه شود؟» ابراهیم چون این را بشنید نعرهای زد و خود را از اسب درانداخت، هیچکس در آن صحرا نبود غیر شبانی به او لابه کرد و جامههای پادشاهانه مرصع به جواهر و سلاح و اسب خود را. گفت «از من بستان و آن نمد خود را به من ده و با هیچکس مگوی و کس را از احوال من نشان مده» آن نمد در پوشید و راه گرفت . اکنون غرض او را بنگر چه بود و مقصود حق چه بود . او خواست که آهو را صید کند حق تعالی او را به آهو صید کرد تا بدانی که در عالم آن واقع شود که او خواهد و مراد ملک اوست و مقصود تابع او.
او-۱ پیش از آن که ناپدید شود در یک پیام رادیویی کوتاه موقعیت خود را ۶ آوریل ۱۹۴۰ گزارش کرد. علت ناپدید شدن این او-بوت نامعلوم است اما او-۱ قرار بود از منطقهای که توسط اچاماس ناروال، زیردریایی بریتانیایی، همان روز مین ریزی شود و این مسئله برای آلمانیها نامشخص بود، گذر کند. همچنین ممکن است این زیردریایی توسط اچاماس پورپویز، زیردریایی دیگر بریتانیایی که گزارش کرده بود اژدری به سمت زیردریایی ناشناس دشمن شلیک کردهاست، غرق شده باشد.