غبار شدن

معنی کلمه غبار شدن در لغت نامه دهخدا

غبارشدن. [ غ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غبار شدن زمین ، مراد کنده شدن زمین به نعل اسبان. ( از فرهنگ سکندرنامه ) ( آنندراج ). گرد شدن. خرد و نرم شدن :
تو کز تفحص عنقا غبار خواهی شد
چرا غزال قناعت نمیکنی تسخیر.خاقانی.

معنی کلمه غبار شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) گرد شدن خرد و نرم گشتن . یا غبار شدن زمین . کنده شدن زمین به نعل اسبان .

جملاتی از کاربرد کلمه غبار شدن

پس از غبار شدن گشت اینقدر معلوم که بار ما همه بر دوش ناتوانی بود