معنی کلمه عیسی دم در لغت نامه دهخدا
پس از این نام تو بر خاطر دهر
صدر عیسی دم و یوسف نظر است.خاقانی.می عطسه آدم شده یعنی که عیسی دم شده
داروی جان جم شده در دیر دارا داشته.خاقانی.جانها در اصل خود عیسی دمند
یک زمان زخمند و دیگر مرهمند.مولوی.بحر احسان ، غیاث دولت و دین ، آن محمدجمال عیسی دم. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 131 ).
سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
عکس روحی است که بر عظم رمیم افتاده ست.حافظ.بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت.حافظ.ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم
شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود.حافظ.محمدخلق ، یوسف روی ، موسی دست ، عیسی دم
سکندرملک ، خضرالهام ، آصف رای ، جم فرمان.؟رجوع به عیسی ( ابن مریم ) شود.