معنی کلمه عودالصلیب در لغت نامه دهخدا
چو آن عودالصلیب اندر بر طفل
صلیب آویزم اندر حلق عمدا.خاقانی.محراب قیصر کوی تو، عید مسیحا روی تو
عودالصلیب موی تو آب چلیپا ریخته.خاقانی.آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست
عودالصلیب من خط زُنّارْسان اوست.خاقانی.|| کنایه از صبحدم است که دم صبح باشد. ( از برهان قاطع ).عود سیمین. رجوع به «عود سیمین » شود.