عنادی

معنی کلمه عنادی در لغت نامه دهخدا

عنادی. [ ع ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به عناد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه عنادی در فرهنگ عمید

تابع مذهب عنادیه.

معنی کلمه عنادی در فرهنگ فارسی

منسوب به عناد

جملاتی از کاربرد کلمه عنادی

نیست با ایشان عنادی در دلم خود مسیحا کی کند با خر عناد
«فَأْتُوا بِکِتابِکُمْ‌ » ای فأتوا بذلک «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‌ » فی دعویکم، ربّ العالمین اندرین آیات حجّت آورد بر بنی خزاعه که فریشتگان را دختران اللَّه گفتند، میفرماید جلّ جلاله: درین دعوی که کردید حجّت و برهان از سه وجه تواند بود: یا قیاسی روشن یا عیانی و مشاهده‌ای درست یا کتابی از نزدیک خدا بحقیقت، و شما را ازین سه چیز هیچ نیست نه قیاس نه مشاهده نه کتاب پس بدانید که دعوی شما باطل است دروغی بر ساخته و عنادی ظاهر گشته.