عمایم

معنی کلمه عمایم در لغت نامه دهخدا

عمایم. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) قبیله ای است از قبایل عرب درمصر و منسوب به عرب حجاز است و در شهرستان «اسیوط» سکنی دارند. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از الخطط التوفیقیة ج 17 ص 33 و تاریخ سینا تألیف نعوم شقیر ص 725 و قبائل العرب احمد لطفی سید ج 1 ص 34.

معنی کلمه عمایم در فرهنگ عمید

= عمامه

معنی کلمه عمایم در فرهنگ فارسی

جمع عمامه
جمع عمامه . یا ارباب ( اهل ) عمایم . ۱ - کسانی که عمامه بر سر گذارند . ۲ - علما فقها .

جملاتی از کاربرد کلمه عمایم

گر به رقص آیند ارباب عمایم دور نیست آسیای آسمان را می کند گردان سماع
من درین عقد عمایم سخنی سر بسته دارم ای خواجه ولی محرم اسرار کجاست
میان اهل عمایم سرآمدست چوتاج چو موزه هرکه درین آستانه کرد عبور
اوصاف طرهای عمایم بود همه هرجا که ذکر طره طرار میکنم
(ملمعات مولانا جلال الدین طبیب) ابیاری طبیبی مرغوب اهل عمایم بدلفریبی)
در مقامات عمایم که دو صد اسرار است غیر مسواک درو آمده ره کرد نکرد
ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
مغز تحقیق ز ارباب عمایم مطلب آنچه در سر نتوان یافت ز دستار مجو