عصات

معنی کلمه عصات در لغت نامه دهخدا

عصات. [ ع ُ ] ( ع ص ،اِ ) عصاة. ج ِ عاصی. ( غیاث اللغات ). سرکشان و نافرمانان و یاغیان. رجوع به عاصی و عصاة شود :
کی بدیدندی عصات آن معجزات
معصیت طاعت شد ای قوم عصات.مولوی.
عصاة. [ ع َ ] ( ع اِ ) «عصا» است در لهجه عراقی. و فراء گوید آن اولین لحنی است که در عراق شنیده شد،چه آنان میگفتند «هذه عصاتی ». ( از اقرب الموارد ).
عصاة. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عاصی. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ). عُصات. رجوع به عاصی و عصات شود.

معنی کلمه عصات در فرهنگ عمید

= عاصی

معنی کلمه عصات در فرهنگ فارسی

جمع عاصی

جملاتی از کاربرد کلمه عصات

تقلید چون عصاست بدستت در این سفر وز فر ره عصات شود تیغ ذوالفقار
کز کردگار مغتفرند این زمان عصات
ای وادی ایمن از تو این خاک ترسان ز عصات نیل افلاک