معنی کلمه عربیت در لغت نامه دهخدا
عربیة. [ ع َ رَ بی ی َ ] ( ص نسبی ) مؤنث عربی. رجوع به عربی شود. || لغت عرب. زبان عرب. || آنچه عرب بدان سخن گوید و تکلم کند. ( از اقرب الموارد ). || گاه در کتابهای فارسی پیش از نقل بیت یا قطعه از شعر عرب عربیة نویسند، مقصود از آن شعری عربی یا قطعه ای عربی است. ( یادداشت مؤلف ).
- علوم عربیة ؛ علوم عربی. دانشها که عرب را بود. ادب عرب. ادبیات عرب.
- نقود عربیة ؛ مسکوک قوم عرب یا ممالک عرب. سکه که نقش کلمات عرب دارد. یا در سرزمین عرب نقش شود یا در سرزمینی که حکومت عرب دارد زده شود. و نیز رجوع به النقود العربیة ص 92 شود.
عربیة. [ ع َ بی ی َ ] ( اِخ ) ( بمعنی خشک و بی آب و علف در عبری ) در قاموس کتاب مقدس این کلمه را بجای عربستان و سرزمین عرب آورده است و گوید شبه جزیره ای است که در قسمت جنوبی آسیا فیمابین دریای احمر و دریای هند و خلیج فارس واقع است طولش از جنوب بشمال 1300 میل و عرضش در عریضترین قسمتهایش 1500 میل و در اماکنی که عرضش بدین درجه نرسد تخمیناً 900میل است و از جمیع اطراف جز شمال ، دریا آنرا احاطه کرده است. رجوع به عربستان و قاموس کتاب مقدس شود.