جملاتی از کاربرد کلمه عربده جو
بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد بود همه از همه رو، روی بدو خواهد بود
جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست بد میرود این راه و روش هیچ نکو نیست
هر چه می گویی از آن عربده جو می آید آه از آن دم که به افسون رود از یاد کسی
نه یار عقاری و نه همکار قماری ای عربده جو شیخ که دزد و دغل استی
در حلقه خوبان چو تو یک عربده جو نیست افسوس که چون روی تو خوی تو نکونیست
همره غیر ز پیش نظرم می گذری تا کی ای عربده جو بهر ستم می آیی
گفتم بدل از بیم باین عربده جو ترک نه قدرت گفتارم نه جای سلامست
از وطن عربده جو را به غریبی بفرست سیل از کوه به صحرا چو رود، هموار است
ساغری نیم مست عربده جو هندوئی پیچ پیچ و آینه دار
بر خاطر دریاست گران، باد مخالف در مجلس می راه مده عربده جو را