معنی کلمه عرابی در لغت نامه دهخدا
عرابی. [ ع َ بی ی ] ( اِخ ) ابوعلی المقدام بن ثهل بن المقدام الکنانی العرابی ثم المصری ولد بعرابه طبی. به سال 511 هَ. ق. متولد شد و به مصر سکونت گزید، روایت حدیث میکرد. ( معجم البلدان ).
عرابی. [ ع َ بی ی ] ( اِخ ) محمدبن عبداﷲبن احمدبن شعیب بن ابی عرابة العرابی. ساکن مصر بود. وی نیک کردار و مورد قبول عام و خاص بود. در شعبان سال 315 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب ج 2 ص 130 ).