معنی کلمه عر و تیز در لغت نامه دهخدا عر و تیز. [ ع َرْ رُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هارت و پورت. اشتلم. داد و فریاد به تظاهر. عر و بوق.
جملاتی از کاربرد کلمه عر و تیز از عر و تیز ام النسا روز حمله چرخ افتاد در گمان که قیامت شد آشکار درپشت میز با علم وطبل و عر و تیز بهر فنای تودهٔ مردم نشسته است