عذری
معنی کلمه عذری در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عذری
وقتی کریم مال کمی داشته باشد اورا عذری برای در حجاب بودنش نیست
هر گنه عذری و هر تقصیر دارد توبهای نیست غیر از زود رفتن، عذر بیجا آمدن
سکه تا آورد در زر روی، گردانید پشت ای خوشا جرمی که عذری هست در دنبال او
لیک عذری زین سعادت باز میدارد مرا ورنه می بستم کمر پیشت به خدمت بنده وار
زبان بگشاد با عذری دلآویز ز پرسش کرد بر شیرین شکرریز
رایدهی پیش از موعد، روشی رسمی است که طی آن شهروندان میتوانند پیش از روز انتخابات آرای خود را ارسال کنند. شهروندان آمریکایی در ۳۳ ایالت و واشنگتن دیسی بدون هیچ عذری میتوانند رأی خود را پیش از موعد بدهند.
بر لوح معاصی خط عذری نه کشیدیم پهلوی کبایر حسناتی نه نوشتیم
زنان را به عذری معین که هست ز طاعت بدارند گه گاه دست
انهمت عذری الهوی و عفانی یستوی تهامة بهمة السوداء
اندیشه روز حشر ز مستی مکن سلیم عذری بس است پیش کریمان گناه را
لیک دوش از حامت گفت است طبع دوربین آن چنان عذری که نتوان رد آن در هیچ باب
کنونت که چشم است اشکی ببار زبان در دهان است عذری بیار